یادداشتهای روزانه علم، یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۴۸: شاه فرمودند متاسفانه این زنها نمیفهمند که چه بکنند
شرح مذاکرات با شهناز را به تفصیل عرض کردم. فوقالعاده خاطر شاه از این دختر مکدر است. فرمودند، «این پسره – خسرو جهانبانی – به محض خروج از محبس مجددا همان کارهای احمقانه را شروع کرده و شنیدهام پرنس علی – پسر مرحوم شاهپور علیرضا – را هم به این کارها کشیده است.» من بسیار ناراحت شدم و به هر حال عریضه شهناز را که باز هم اظهار علاقه به خسرو کرده بود، تقدیم کردم. با کمال تاثر و تاسف به دقت نامه را خواندند. عرض کردم موفق شدم ترتیبی بدهم که والاحضرت برگردند. فرمودند همان بهتر است که نیاید. من حقیقتا گریهام گرفت، ولی جلوی خودم را گرفتم.