سایۀ اُمید، در چشمِ غم زده
در بستر همان مبارزات سروهای بلند،/
با روحهای ساده و دوست داشتی دهه شصت است که،/
در طول سالیان، بر سرزمینم رفت،/
آن شعله های سرکش ِ گُلهای رنـگـارنـگِ دهه شصت،/
در سرزمین ِ سالهـا مبارزه، شکنجه و اعدام،/
راه را نشان داده اند،/
این تنهـا رهـروان ِ /