یادداشتهای علم یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۵۴ / شاه: دیدی این فورد احمق به ما چه نوشت؟!
فرمودند: «دیدی این فورد احمق به ما چه نوشت؟» عرض کردم: «شاهنشاه هم که حسابش را رسیدید.» فرمودند: «آخر چرا نوشت، چرا باید چنین چیزی بنویسد؟» عرض کردم: «سابقا به عرض رساندم که این مکاتبات و آمدن و رفت سعودیها به دستور آنهاست. تیر آنها که به سنگ خورد، خودش مستقیما اقدام کرد.» فرمودند: «خوب، کاری که نمیتوانند بکنند؟ ما به نیکسون صد برابر سختتر از این جواب دادیم، در صورتی که آن وقت قیمت نفت را پنج برابر کردیم و حالا فقط میخواهیم ۱۵ تا ۲۰ درصد آن را بالا ببریم.» عرض کردم: «با وصف این نمیتوان راحت و فارغالبال بود. وقتی منافع آنها اقتضا بکند هر کاری از دستشان ساخته باشد، میکنند.» فرمودند: «آخر منافع آنها در این است که قیمت نفت بالا برود که برای آنها صرف بکند از مواد دیگر نفت بگیرند.» عرض کردم: «چرا منافع آنها را در به دست آوردن نفت ارزانتر به خصوص حالا که میگویند اقتصاد آنها رونقی گرفته، حساب نمیفرمایید؟» فرمودند: «درست میگویی ولی به هر حال کاری از دستشان ساخته نیست. اینجا اگر کوچکترین صدمه بخواهند به ما بزنند، روسها آنها را تنها و راحت نمیگذارند.» عرض کردم: «خیلی دیدهایم که با روسها توافقهای کلی کردهاند، اگر منافع بیاندازه زیاد باشد، چراکه نکنند؟» فرمودند: «فکر نمیکنم.»