مهمترین آسیب های اجتماعی دختران
دختران و اعتیاد به مواد مخدر
یکی از مهمترین آسیب های اجتماعی که دختران را تهدید می کند اعتیاد به مواد مخدر می باشد. در خصوص اعتیاد زنان و دختران بهعنوان بزرگترین آسیب اجتماعی، زنان مقاومت کمتری نسبت به مردان در برابر آسیبهای مواد مخدر دارند و همچنین مدت زمان اعتیاد و وابستگی کامل آنان از اولین مصرف بسیار کوتاهتر از مردان است. اما آنچه نگران کننده است پایین آمدن سن استفاده از مصرف مواد مخدر در دختران و استفاده آنان از مواد محرک و صنعتی است که بسیار خطرناکتر از مواد سنتی است.
دلایل شروع مصرف موادمخدر در اکثر دختران کسب لذت، کنجکاوی، تفریح، فشار دوستان و اختلافات خانوادگی مطرح شده است. با توجه به حجم بالای اینگونه آسیبها و به دلیل کسب لذت در مصرف مواد، مقوله سلامت روانی اجتماعی و نشاط اجتماعی میتواند به عنوان یکی از راهکارهای اصلی در پیشگیری از اعتیاد درنظر قرارگیرد.
درخصوص نحوه ابتلا به اعتیاد، دوستان بد و توصیه آنان به مصرف مواد، دختران را بیش از پسران تحت تأثیر قرار میدهد.
از نظر اختلالات روحی و روانی و به دنبال آن اعتیاد، دختران درجات شدیدتری از نابسامانیهای روانی و اجتماعی را تجربه میکنند. دختران معتاد در مقایسه با پسران با احتمال بیشتری دچار عوارض ایدز، بیماریهای ناشی از روابط جنسی و بخصوص آسیبها و طرد اجتماعی میشوند.
زنان در مقایسه با مردان پس از شروع سوءمصرف مواد سریعتر گرایش به اعتیاد را نشان میدهند و خیلی زود عوارض و پیامدهای منفی را تجربه میکنند و هنگام درمان و ترک اعتیاد کمتر به درمانهای رایج و روان درمانی جواب میدهند. جهت پذیرفته شدن در گروه دوستان، دختران نوجوان در مقایسه با پسران نسبت به فشار دوستان در مصرف مواد آسیبپذیرتر بوده و راحتتر معتاد میشوند.
دختران معتاد در مقایسه با پسران احتمال اینکه دوستان صمیمی یا شریک جنسی معتاد داشته باشند بیشتر است.دختران جوان معمولاً توسط مردان با سن بالاتر از خود که رابطه صمیمانه دارند معتاد میشوند. به عبارتی دیگر بیش از 25 درصد دختران و زنان معتاد به هروئین توسط دوستان نزدیک یا همسرانشان معتاد شده، در حالیکه این عدد در مردان به کمتر از 5 درصد میرسد.
دختران معتاد نسبت به افراد سالم بیشتر در معرض خشونت قرار می گیرند، به طوریکه 90 درصد این دختران حداقل یک بار در زندگی مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفتهاند و تمامی آنان خشونتهای فیزیکی و کلامی را تجربه کردهاند. خشونتهای موردنظر در ارتباط با دختران بیشتر در خانواده و روابط نزدیک و صمیمانه است. در حالیکه مردان بیشتر درگیر خشونتهای موقعیتهای غیرصمیمانه هستند.
همچنین خشونت خود میتواند به عنوان عاملی جهت شدت یافتن اعتیاد باشد. افسردگی و اضطراب شایعترین اختلال روحی و روانی در نزد دختران معتاد است که دختران نسبت به پسران بیشتر در معرض این گونه خطرات هستند. همچنین دختران معتاد نسبت به مردان از عزت نفس پایینتری برخوردارند. از عوارض بالینی شایع در دختران معتاد میتوان از سوءتغذیه، فشارخون و بیماریهای واگیر مرتبط با روابط جنسی خطرناک و مصرف تزریقی مواد نام برد.
مرگ در جوانان و دختران معتاد بیشتر ناشی از مصرف بیش از حد مواد، خودکشی و تصادف با اتومبیل ذکر شده است. همچنین مصرف تزریقی و سرنگ مشترک و رابطه جنسی خطرناک، زنان و دختران را در معرض بیماریهای خطرناک ایدز و هپاتیت قرار میدهد.
همچنین در زنان معتاد میزان سقط خود بهخودی، مرگ جنین، تولد نوزاد نارس و با وزن کم بیشتر دیده و کودکان آنها از اختلالات روحی و روانی واضح و رشد کم رنج میبرند و در نهایت جامعه دختران معتاد را بهعنوان افراد بیبند و بار و بیعفت محسوب کرده و این افراد بهعنوان طعمه جنسی آماده مدنظرند.
دختران و فرار از منزل
یکی دیگر از آسیبهای جدی برای دختران فرار از منزل است که افزایش سالیانه 15 درصد در چند سال اخیر گزارش شده است. بیشتر این دختران در سنین 14 تا 18 سال بوده و چنانچه این دختران توسط سازمان بهزیستی و نیروی انتظامی جمعآوری نشوند بیش از 60درصد آنان به زنان خیابانی تبدیل خواهند شد.
این پدیده میتواند منشأ بسیاری از انحرافات و آسیبهای اجتماعی مثل خودفروشی، اعتیاد، توزیع مواد مخدر، تشکیل باند فساد جهت فریب سایر دختران و زنان، رواج روسپیگری و شیوع انواع بیماریهای جنسی شود. فرار از خانه میتواند ناشی از اختلال کارکرد نهاد خانواده، بیکاری، فقر، مهاجرت به کلانشهرها و حاشیهنشینی باشد.
فرار از منزل که خود معلول عوامل متعدد و اختلال در کارکرد نهاد خانواده است میتواند باعث بسیاری از آسیبهای اجتماعی شود. دختران با فرار از منزل، شروع بیخانمانی و بیپناهی را تجربه میکنند که این خود زمینه ارتکاب جرایم و آسیبها را فراهم میکند و برای تأمین معاش و داشتن سرپناهی ولو موقت و نامطمئن مجبور به سرقت، تکدیگری، توزیع مواد مخدر و مشروبات الکلی، روسپیگری و عضویت در باندهای خلاف میشوند و برای زنده ماندن مجبور به گذران زندگی نکبتباری میشوند. اکثر باندهای خلاف اقدام به فروش و انتقال آنان به کشورهای دیگر جهت سودجویی و تجارت سکس و فروش اجزای بدن آنان میکنند.
این دختران به علت ارتکاب جرایم خاص دچار انواع بیماریها و اختلالات روحی و روانی شده و بخشی از آنها به علت پشیمانی از کرده خود در نهایت خودکشی میکنند. از آنجایی که اکثر دختران فراری از منزل از عاقبت کار خود مطلع نیستند، مشکلات و آسیبهای متعددی که در طول مسیر برای آنها ایجاد میشود آنها را شوکه کرده و چون روی بازگشت به منزل را ندارند یا اینکه خانواده را محلی برای تأمین آرزوهای خود نمیبینند، ناخودآگاه جذب باندهای فساد شده و با برقراری رابطههای جنسی خطرناک و اعتیاد بهطور رسمی به روسپیگری میپردازند. براساس مطالعات انجام شده اکثر دختران فراری در روز دوم فرار از منزل مورد تجاوز قرار گرفته و در مدت کوتاهی معتاد میشوند.
به زبانی دیگر دختران فراری از منزل در مدت کوتاهی مجبور به انجام اعمالی میشوند که به نحوی در خانواده درگیر آن بوده یا دغدغه داشتن آن آسیب آنها را مجبور به فرار کرده است.
دختران و مصرف مشروبات الکلی
یکی دیگر آسیب های اجتماعی پیش روی دختران مصرف مشروبات الکلی می باشد. بر اساس برخی آمار پیشی گرفتن دختران در مصرف الکل نسبت به پسران، باعث افزایش نگرانیها در بین صاحبنطران و کارشناسان حوزه اعتیاد شده است. بر اساس آمار بیش از 30 درصد از زنان در کشور از انواع مشروبات الکلی استفاده می کنند. 5 استان تهران، البرز، اصفهان، لرستان و کرمانشاه بیشترین مصرف الکل را در ایران دارند.
دختران و شبکه های اجتماعی
شبکه های اجتماعی نیز یکی دیگر از مواردی است که می تواند برای دختران زمینه ساز آسیب های اجتماعی گردد. با توجه به ناشناس بودن بسیاری از کاربران در این شبکه ها و امکان سوءاستفاده آنان از دختران جوان که می تواند با باج خواهی نیز همراه گردد، لزوم توجه و آگاهی بخشی به دختران جوان در این زمینه را به امری مهم تبدیل ساخته است.
با توجه به مطالب ارائه شده بیش از پیش باید به دختران جوان در مورد انواع آسیب های اجتماعی که در کمین آنها می باشد آگاهی رسانی کرد و آنان را با شیوه های آموزشی که برای آنان قابل قبول و مورد توجه باشد، برای ورود به عرصه های اجتماعی آماده نمود. اگرچه خانواده و آموزش و پرورش مهمترین نهادهای آموزش دهنده در این زمینه به دختران جوان می باشند اما نباید از نقش سایر نهادهای فرهنگی نیز برای فرهنگ سازی غفلت نمود.