یادداشتهای روزانهی ناصرالدینشاه، شنبه ۲۶ بهمن ۱۲۴۶؛ انیسالدوله میگفت دیشب غولبیابانی دیدهام
امروز عصری در سراپرده قرقِ زنانه شد. باد تندی آمد، تجیرها را خواباند، زنها طپیدند توی آلاچیق من. جعفرقلیخان – برادر سیاچی – عصری با سنگ زیر چشم ملیجک را بد زده بود زخم کرده بود؛ گفتم برود بیرون، دیگر اندرون نیاید. بسیار پسرهي شیطانی است. انیسالدوله میگفت دیشب غولبیابانی دیدهام.